پرویز شهریاری
وقتی در پاییز 1357 در شمارهی چهارم سال دوم نشریهی«آشتی با ریاضیات»،برای نخستین بار،جریان برگزاری نوزدهمین«المپیاد جهانی ریاضیات»را همراه با حل مسالههای آن چاپ کردم،در میان شیفتگان ریاضیات در ایران،به ندرت میشد به کسانی برخورد کرد که از این مسابقهی جهانی آگاه باشند.
نخستین باری که نام ایران در المپیادهای جهانی ریاضیات شنیده شد،در سال 1364 بود که یک جوان ایرانی به نام«احسان امامی»و به ظاهر از فرانسه،ولی با نام ایران در بیست و ششمین المپیاد جهانی ریاضیات-که در فنلاند جریان داشت-شرکت کرد و 28 امتیاز آورد،مدال نقره گرفت و نام ایران را،به تنهایی و در ردیف سی و یکم(از بین سی و هشت کشور)قرار داد.
المپیادهای جهانی ریاضیات از سال 1959 میلادی(1338 هجری خورشیدی)و در آغاز بین کشورهای همپیمان اتحاد شوروی-پنج کشور-شروع و در سال دوم بین 7 کشور جریان پیدا کرد،ولی به تدریج کشورهای دیگر هم به این مسابقهی جهانی پیوستند.برای نمونه آمریکا در سال 1972 میلادی(1351 هجری خورشیدی)در المپیاد جهانی ریاضیات شرکت کرد. البته پیش از آن هم،مسابقههایی و بیشتر به وسیلهی دانشگاهها انجام میشد.برای نمونه در دانشگاه««استانفورد»به ابتکار جرجپولیا که در همان دانشگاه استاد بود.کنکورهایی برنامهریزی شد.این کنکورها شبیه مسابقههای مجارستانی«آتووش»بود که زمانی خود جرجپولیا در آن شرکت کرده بود.
در آغاز کار،مربیان ایرانی با احتیاط به این مسابقهی جهانی نگاه میکردند.تا اینکه برای نخستین بار در سال 1365 یا 1366،دانشآموزان دبیرستانهای ایرانی هم شانس شرکت در مسابقهی جهانی ریاضیات را پیدا کردند و همانطور که انتظار میرفت،به موفقیت های جالبی هم در سطح جهانی رسیدند.
المپیادهای جهانی ریاضیات،یکی از جدیترین و دشوارترین مسابقهها،برای دانشآموزان دبیرستانی است.این مسابقهها،شبیه المپیکهای ورزشی در میدانهای بزرگ و با حضور بینندههای ملیونی انجام نمیشود،کانالهای تلویزیونی جریان آن را پخش نمیکنند و از این
بابت،خوشبختانه هنوز آلوده به سیاستهای روز نشده است؛در محل برگزاری مسابقه دستههای گل ردوبدل نمیشود و از کفزدنهای شورانگیز هم خبری نیست؛روزنامهها، شمارهی ویژهی برگزاری المپیاد را منتشر نمیکنند و با عنوان درشت،در صفحههای اول خود نام و عکس قهرمانان را نمیآورند...
با همهی اینها،المپیادهای ریاضی،یکی از انسانیترین و لازمترین مسابقههایی است که در سطح جهانی،آرام و بیهیاهو به شکوفا شدن استعدادهای خلاق جوانان یاری میرساند.
البته،جوانانی که خود را برای این مسابقهی سالم آماده میکنند،در دورانی کموبیش طولانی،بار هیجان و فشار روحی را تحمل میکنند و به امید پیروزی،از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.تلاش میکنند،شیوهی تفکر غیر عادی را در حل مسالهها،بیاموزند،از بیشترین استعداد جوانی خود استفاده کنند و سطح آموزش خود را بالا ببرند؛به هر کتابی،هر نشریهای در هر سطحی مراجعه میکنند...
هدف مسابقهها و المپیادهای ریاضی را دست کم نگیریم.هدف،پرورش چند استعداد استثنایی نیست،بلکه هدف،بالا بردن سطح آموزش ریاضی در تمامی کشور و ایجاد شرطهای لازم برای پرورش استعدادهای ریاضی است.به همین مناسبت،مسابقهها را باید از همان سالهای دبستان آغاز کرد.هر سال باید در هر سطح تحصیلی(دبستان،راهنمایی و دبیرستان) مسابقههایی انجام شود.این مسابقهها باید در هر آموزشگاه،سپس در هر بخش،هر شهر و هر استان و سرانجام برای تمام کشور برگزار شود.به هر مسابقهای باید در جای خود ارزش گذاشت، برای برندگان جایزههایی در نظر گرفت و بهترینها را برای مرحلهی بعدی فرستاد.برای این منظور باید برنامهای دقیق تنظیم کرد،به نحوی که به کار و فعالیتهای دیگر دانشآموزان، لطمهای وارد نشود.برای بالا بردن آموزش ریاضی و ایجاد آمادگیهای لازم،نه تنها به ریاضیات نظری،بلکه به«کاربردهای ریاضی»(در زندگی روزانه و در سایر دانشها)،«تاریخ ریاضی»و «فلسفهی ریاضی»و به جز آنها،به شیوههای گونان استدلال هم باید بها داد.
یکی از نیرومندترین راهها پرورش استعدادها،ایجاد شرطهای لازم برای کار گروهی دانشآموزان است.وقتی دستکم دو یا سه نفر از دانشآموزان،باهم به بحث و برسی موضوعها بپردازند،شیوههای استدلال خود را برای دیگران مطرح کنند و باهم و در اشتراک با یکدیگر به راهحلها بیاندیشید،نتیجهی کار بسیار پربارتر هز زمانی است که هر دانشآموز خود به تنهایی کار کند.
در کلاسهایی که به وسیلهی معلمان آزموده،برای دانشآموزان(چه در دبستان یا راهنمایی و یا دبیرستان)تشکیل میشود،باید نقش اصلی را به خود دانشآموزان واگذار کرد.معلم باید
تنها نقش راهنما و هدایتکننده داشته باشد.به یاد داشته باشیم که در این کلاسها، نمیخواهیم با سخنرانی،آگاهی شنوندگان را بالا ببریم،بلکه میخواهیم نیروی خلاق و نوآوری آنها را زنده کنیم و به کار بیاندازیم؛و این،ممکن نیست،مگر اینکه تکتک دانشآموزان کلاس،خود در همهی بحثها و بررسیها شرکت کنند.
در جهان،المپیادهای منطقهای هم وجود دارد؛برای نمونه المپیاد بالکان که از سال 1984، در کشورهای یونان،بلغارستان و رومانی اجرا میشود،یا المپیاد کشورهای اسکاندیناوی بین کشورهای دانمارک،ایسلند،نروژ،فنلاند و سوئد،یا المپیادهای کشورهای مغرب،بین کشورهای لیبی،تونس،الجزایر و مراکش و یا المپیادی که از سال 1982 بین اتریش و لهستان برگزار میشود.
ریاضیات سرآمد دانشها و خدمتگزار همهی آنهاست.بدون در اختیار داشتن ریاضیدانانی قابل و با استعداد نمیتوان به برنامهریزی صنعتی و کشاورزی دستیافت و یا بدون این برنامهریزیها،نمیتوان به صورت بنیادی،از دشواریها عبور کرد.
ولی در سالهای اخیر،«کنکور تستی»مانعی برای پیشرفت ریاضی،بلکه همهی دانشها، شده است.آنها که میخواهند در کنکور دانشگاهها موفق شوند،از همانروزهایی که پشت نیمکتهای راهنمایی تحصیلی نشستهاند،تنها در اندیشهی«تستزدن»هستند.در«تست»هم از تاریخ ریاضی،کاربردهای ریاضی و فلسفهی ریاضی خبری نیست و حتا کمتر به استدلالها در ریاضیات نظری توجه میشود.من همیشه تکرار کردهام که این شیوهی کنکور در دانشگاهها، دانش مملکت را ویران میکند و با کمالتاسف،هیچ فکری برای آن نمیکنند.
زمانی بود که«پرستو»میخواست دیپلم ریاضی خود را با شرکت در امتحانهای متفرقه بگیرد.من در اینباره،به او،چه با تلاش خودم و چه به وسیلهی دوستانم در رشته های دیگر به او کمک میکردیم.یک شب که با شوهر خود در منزل ما بود،چون فردای آن روز امتحان ریاضی داشت،به من گفت:«اگر من دختر شما بودم...»و من از آن روز خود را موظف به رعایت حال او،در حد دختر خودم،میدانستم.ولی او زندگی را به صورت دیگری ادامه داد.به توصیههای من گوش نکرد و سرانجام راه شاعری را پیش گرفت.من در اینجا به یاد هیلبرت،ریاضیدان برجستهی آلمانی میافتم که به او خبر دادند:فلانی که شاگرد با استعداد شما بود،ریاضی را رها کرده و شاعر شده است.هیلبرت پاسخ داد:چه خوب که او شاعر شد،زیرا تخیل او به اندازهای نبود که ریاضیدان باشد.ولی من هنوز افسوس میخورم،چرا که«پرستو»استعداد و تخیل همه چیز را داشت.
پایان مقاله