آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله چیستا » اردیبهشت و خرداد 1383 - شماره 208 و 209 (از صفحه 706 تا 708)
عنوان مقاله: پرستو (3 صفحه)
نویسنده : شهریاری، پرویز
چکیده :
کلمات کلیدی :
چیستا » شماره 208 (صفحه 706)

پرستو

پرویز شهریاری

وقتی در پاییز 1357 در شماره‏ی چهارم سال دوم نشریه‏ی«آشتی با ریاضیات»،برای‏ نخستین بار،جریان برگزاری نوزدهمین«المپیاد جهانی ریاضیات»را همراه با حل مساله‏های آن‏ چاپ کردم،در میان شیفتگان ریاضیات در ایران،به ندرت می‏شد به کسانی برخورد کرد که از این‏ مسابقه‏ی جهانی آگاه باشند.

نخستین باری که نام ایران در المپیادهای جهانی ریاضیات شنیده شد،در سال 1364 بود که‏ یک جوان ایرانی به نام«احسان امامی»و به ظاهر از فرانسه،ولی با نام ایران در بیست و ششمین‏ المپیاد جهانی ریاضیات-که در فنلاند جریان داشت-شرکت کرد و 28 امتیاز آورد،مدال نقره‏ گرفت و نام ایران را،به تنهایی و در ردیف سی و یکم(از بین سی و هشت کشور)قرار داد.

المپیادهای جهانی ریاضیات از سال 1959 میلادی(1338 هجری خورشیدی)و در آغاز بین کشورهای هم‏پیمان اتحاد شوروی-پنج کشور-شروع و در سال دوم بین 7 کشور جریان‏ پیدا کرد،ولی به تدریج کشورهای دیگر هم به این مسابقه‏ی جهانی پیوستند.برای نمونه آمریکا در سال 1972 میلادی(1351 هجری خورشیدی)در المپیاد جهانی ریاضیات شرکت کرد. البته پیش از آن هم،مسابقه‏هایی و بیش‏تر به وسیله‏ی دانشگاه‏ها انجام می‏شد.برای نمونه در دانشگاه««استانفورد»به ابتکار جرج‏پولیا که در همان دانشگاه استاد بود.کنکورهایی برنامه‏ریزی‏ شد.این کنکورها شبیه مسابقه‏های مجارستانی«آتووش»بود که زمانی خود جرج‏پولیا در آن‏ شرکت کرده بود.

در آغاز کار،مربیان ایرانی با احتیاط به این مسابقه‏ی جهانی نگاه می‏کردند.تا این‏که برای‏ نخستین بار در سال 1365 یا 1366،دانش‏آموزان دبیرستان‏های ایرانی هم شانس شرکت در مسابقه‏ی جهانی ریاضیات را پیدا کردند و همان‏طور که انتظار می‏رفت،به موفقیت های جالبی‏ هم در سطح جهانی رسیدند.

المپیادهای جهانی ریاضیات،یکی از جدی‏ترین و دشوارترین مسابقه‏ها،برای دانش‏آموزان‏ دبیرستانی است.این مسابقه‏ها،شبیه المپیک‏های ورزشی در میدان‏های بزرگ و با حضور بیننده‏های ملیونی انجام نمی‏شود،کانال‏های تلویزیونی جریان آن را پخش نمی‏کنند و از این‏

چیستا » شماره 208 (صفحه 707)

بابت،خوشبختانه هنوز آلوده به سیاست‏های روز نشده است؛در محل برگزاری مسابقه‏ دسته‏های گل ردوبدل نمی‏شود و از کف‏زدن‏های شورانگیز هم خبری نیست؛روزنامه‏ها، شماره‏ی ویژه‏ی برگزاری المپیاد را منتشر نمی‏کنند و با عنوان درشت،در صفحه‏های اول خود نام و عکس قهرمانان را نمی‏آورند...

با همه‏ی این‏ها،المپیادهای ریاضی،یکی از انسانی‏ترین و لازم‏ترین مسابقه‏هایی است که در سطح جهانی،آرام و بی‏هیاهو به شکوفا شدن استعدادهای خلاق جوانان یاری می‏رساند.

البته،جوانانی که خود را برای این مسابقه‏ی سالم آماده می‏کنند،در دورانی کم‏وبیش‏ طولانی،بار هیجان و فشار روحی را تحمل می‏کنند و به امید پیروزی،از هیچ تلاشی فروگذار نمی‏کنند.تلاش می‏کنند،شیوه‏ی تفکر غیر عادی را در حل مساله‏ها،بیاموزند،از بیش‏ترین‏ استعداد جوانی خود استفاده کنند و سطح آموزش خود را بالا ببرند؛به هر کتابی،هر نشریه‏ای در هر سطحی مراجعه می‏کنند...

هدف مسابقه‏ها و المپیادهای ریاضی را دست کم نگیریم.هدف،پرورش چند استعداد استثنایی نیست،بلکه هدف،بالا بردن سطح آموزش ریاضی در تمامی کشور و ایجاد شرطهای‏ لازم برای پرورش استعدادهای ریاضی است.به همین مناسبت،مسابقه‏ها را باید از همان‏ سال‏های دبستان آغاز کرد.هر سال باید در هر سطح تحصیلی(دبستان،راهنمایی و دبیرستان) مسابقه‏هایی انجام شود.این مسابقه‏ها باید در هر آموزشگاه،سپس در هر بخش،هر شهر و هر استان و سرانجام برای تمام کشور برگزار شود.به هر مسابقه‏ای باید در جای خود ارزش گذاشت، برای برندگان جایزه‏هایی در نظر گرفت و بهترین‏ها را برای مرحله‏ی بعدی فرستاد.برای این‏ منظور باید برنامه‏ای دقیق تنظیم کرد،به نحوی که به کار و فعالیت‏های دیگر دانش‏آموزان، لطمه‏ای وارد نشود.برای بالا بردن آموزش ریاضی و ایجاد آمادگی‏های لازم،نه تنها به ریاضیات‏ نظری،بلکه به«کاربردهای ریاضی»(در زندگی روزانه و در سایر دانش‏ها)،«تاریخ ریاضی»و «فلسفه‏ی ریاضی»و به جز آن‏ها،به شیوه‏های گونان استدلال هم باید بها داد.

یکی از نیرومندترین راه‏ها پرورش استعدادها،ایجاد شرطهای لازم برای کار گروهی‏ دانش‏آموزان است.وقتی دست‏کم دو یا سه نفر از دانش‏آموزان،باهم به بحث و برسی موضوع‏ها بپردازند،شیوه‏های استدلال خود را برای دیگران مطرح کنند و باهم و در اشتراک با یک‏دیگر به راه‏حل‏ها بیاندیشید،نتیجه‏ی کار بسیار پربارتر هز زمانی است که هر دانش‏آموز خود به تنهایی‏ کار کند.

در کلاس‏هایی که به وسیله‏ی معلمان آزموده،برای دانش‏آموزان(چه در دبستان یا راهنمایی‏ و یا دبیرستان)تشکیل می‏شود،باید نقش اصلی را به خود دانش‏آموزان واگذار کرد.معلم باید

چیستا » شماره 208 (صفحه 708)

تنها نقش راهنما و هدایت‏کننده داشته باشد.به یاد داشته باشیم که در این کلاس‏ها، نمی‏خواهیم با سخن‏رانی،آگاهی شنوندگان را بالا ببریم،بلکه میخواهیم نیروی خلاق و نوآوری‏ آن‏ها را زنده کنیم و به کار بیاندازیم؛و این،ممکن نیست،مگر این‏که تک‏تک دانش‏آموزان‏ کلاس،خود در همه‏ی بحث‏ها و بررسی‏ها شرکت کنند.

در جهان،المپیادهای منطقه‏ای هم وجود دارد؛برای نمونه المپیاد بالکان که از سال 1984، در کشورهای یونان،بلغارستان و رومانی اجرا می‏شود،یا المپیاد کشورهای اسکاندیناوی بین‏ کشورهای دانمارک،ایسلند،نروژ،فنلاند و سوئد،یا المپیادهای کشورهای مغرب،بین‏ کشورهای لیبی،تونس،الجزایر و مراکش و یا المپیادی که از سال 1982 بین اتریش و لهستان‏ برگزار می‏شود.

ریاضیات سرآمد دانش‏ها و خدمت‏گزار همه‏ی آن‏هاست.بدون در اختیار داشتن‏ ریاضی‏دانانی قابل و با استعداد نمی‏توان به برنامه‏ریزی صنعتی و کشاورزی دست‏یافت و یا بدون‏ این برنامه‏ریزی‏ها،نمی‏توان به صورت بنیادی،از دشواری‏ها عبور کرد.

ولی در سال‏های اخیر،«کنکور تستی»مانعی برای پیش‏رفت ریاضی،بلکه همه‏ی دانش‏ها، شده است.آن‏ها که می‏خواهند در کنکور دانشگاه‏ها موفق شوند،از همان‏روزهایی که پشت‏ نیمکت‏های راهنمایی تحصیلی نشسته‏اند،تنها در اندیشه‏ی«تست‏زدن»هستند.در«تست»هم‏ از تاریخ ریاضی،کاربردهای ریاضی و فلسفه‏ی ریاضی خبری نیست و حتا کمتر به استدلال‏ها در ریاضیات نظری توجه می‏شود.من همیشه تکرار کرده‏ام که این شیوه‏ی کنکور در دانشگاه‏ها، دانش مملکت را ویران می‏کند و با کمالتاسف،هیچ فکری برای آن نمی‏کنند.

زمانی بود که«پرستو»می‏خواست دیپلم ریاضی خود را با شرکت در امتحان‏های متفرقه‏ بگیرد.من در این‏باره،به او،چه با تلاش خودم و چه به وسیله‏ی دوستانم در رشته های دیگر به او کمک‏ می‏کردیم.یک شب که با شوهر خود در منزل ما بود،چون فردای آن روز امتحان ریاضی داشت،به من‏ گفت:«اگر من دختر شما بودم...»و من از آن روز خود را موظف به رعایت حال او،در حد دختر خودم،می‏دانستم.ولی او زندگی را به صورت دیگری ادامه داد.به توصیه‏های من گوش نکرد و سرانجام راه شاعری را پیش گرفت.من در این‏جا به یاد هیلبرت،ریاضی‏دان برجسته‏ی آلمانی‏ می‏افتم که به او خبر دادند:فلانی که شاگرد با استعداد شما بود،ریاضی را رها کرده و شاعر شده‏ است.هیلبرت پاسخ داد:چه خوب که او شاعر شد،زیرا تخیل او به اندازه‏ای نبود که ریاضی‏دان‏ باشد.ولی من هنوز افسوس می‏خورم،چرا که«پرستو»استعداد و تخیل همه چیز را داشت.

پایان مقاله